مراوده کردن

مترادف ها

communicate (فعل)
گفتگو کردن، معاشرت کردن، ارتباط برقرار کردن، مکاتبه کردن، کاغذ نویسی کردن، مراوده کردن، فرا فرستادن

فارسی به عربی

اتصل

پیشنهاد کاربران

نشست وخاست افتادن ؛ هم صحبت شدن. ملاقات کردن : بوصادق را نشست و خاست افتاد با قاضی بلخ ابوالعباس. ( تاریخ بیهقی ) .

بپرس