مرال

/marAl/

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مرال. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) گاو کوهی. || غزال. آهو. ( فرهنگ فارسی معین ) : بچه مرال امروز آوردند که هنوز پشتشان خال سفید دارد. ( سفرنامه ناصرالدین شاه به مشهد، از فرهنگ فارسی معین ).
رفت کند هر چه مرال است و میش
برخی بازوی توانای خویش.
ایرج میرزا.

فرهنگ فارسی

آهو، غزال، گو ن
( اسم ) ۱- گاو کوهی . ۲- غزال آهو : و بچه مرال امروز آوردند که هنوز پشتشان خال سفید دارد .

فرهنگ معین

(مَ یا مِ ) [ تر. ] (اِ. ) آهو، غزال .

فرهنگ عمید

نوعی گوزن ایرانی با جثه ای نسبتاً درشت و بدنی خالدار که یک سال پس از تولد خال ها ناپدید می شود.

مترادف ها

ibex (اسم)
بز کوهی، مرال

پیشنهاد کاربران

مرال: این واژه در سنسکریت مراله marāla و به معنی مهربان، ملایم، لطیف، ظریف می باشد.
( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 789 ستون سوم )
غنچه های زخمی خیلی خوبه حتما ببینین
آهو. گوزن. جیران

بپرس