مراع

لغت نامه دهخدا

مراع. [ م ِ ] ( ع اِ ) پیه. ( از منتهی الارب ). شحم. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). سمن. ( متن اللغة ). پیه و چربش. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) آنکه جویای جای پرآب و علف است. من یطلب الخصب. ( از متن اللغة ). || چراگاه فراوان گیاه. خصیب ممرع. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

پیه

دانشنامه عمومی

مراع، روستایی از توابع بخش دهج شهرستان شهربابک در استان کرمان است. [ ۱]
این روستا در دهستان خبر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۴۸ نفر ( ۴۵ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس مراع
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس