مراصد

لغت نامه دهخدا

مراصد. [ م َ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مرصد، به معنی محل نگهبانی و مراقبت و رصد است. ( از متن اللغة ). رصدگاهها. رجوع به مرصد شود. || مراصدالحیات ؛ مکامنها. ( متن اللغة ). کمین گاهها. مکمن ها.

فرهنگ فارسی

جمع مرصد
( اسم ) جمع مرصد : ۱ - کینگاهها . ۲ - محلهای رصد ستارگان .

فرهنگ عمید

= مرصد

پیشنهاد کاربران

بپرس