مرازیح. [م َ ] ( ع ص ) ابل مرازیح ؛ شتران لاغر. ( منتهی الارب ). شتران مانده از لاغری. ( ناظم الاطباء ). مهزولة ساقطة رزاحی. رزحی. رزح. روازح. ( اقرب الموارد ). ناقه هائی که ازدرد یا لاغری فروافتند. ج ِ مرزاح. ( از متن اللغة ).