مراری

لغت نامه دهخدا

مراری. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مروارة. ( از منتهی الارب ). رجوع به مروارة شود. || ریسمان که از کنب سازند. ( ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) منسوب به مراره به معنی زهر و زهرة: اسهال مراری. ( یادداشت مؤلف ).

مراری. [ م ُ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به آکل المرار. ( از انساب سمعانی ). رجوع به مُرار شود.

فرهنگ فارسی

ریسمان که از کنب سازند

پیشنهاد کاربران

مراری: سومین پسر لاوی در تورات ( لاوی سومین پسر حضرت یعقوب بود )
لاوی سومین پسر حضرت یعقوب در تورات دارای 3 پسر به ترتیب زیر می باشد :
1 - جرشون ، 2 - قهات ، 3 - مراری ،
( نام پسران حضرت یعقوب در تورات : 1 - رئوبین، 2 - شمعون، 3 - لاوی ، 4 - یهودا، 5 - یساکار ، 6 - زبولون، 7 - جاد، 8 - اشیر، 9 - یوسف، 10 - بنیامین 11 - دان 12 - نفتالی )
...
[مشاهده متن کامل]

( رجوع شود به تورات ، پیدایش، 46 : 24 - 8 )

بپرس