مراد عثمانی دوم. مُراد عثمانی (۲) دوم (۸۰۶ـ ادرنه ۸۵۵ق)
مُراد عثمانی دوم
(مشهور به مراد غازی) ششمین سلطان عثمانی (حک: ۸۲۴ـ۸۵۸ق و ۸۵۰ـ۸۵۵ق)، فرزند محمد یکم . در سال هایی که ولیعهد بود، برخی شورش ها را در آناتولی سرکوب کرد. پس از مرگ پدر از آماسیه به بورسه (بورسا) رفت و به تخت سلطنت نشست . در آغاز مصطفی چلبی (دوزمه مصطفی /مصطفی کذاب ) را، که مدعی تاج و تخت بود و در ادرنه قدرت را در دست داشت ، در نبرد پُل اولوباد شکست داد و کشت (۸۲۵ق). چون مانوئل دوم ، امپراتور بیزانس ، از قیام مصطفی حمایت کرده بود، مراد برای تنبیه او قسطنطنیه را محاصره کرد، اما با شنیدن خبر شورش برادرش ، شاهزاده مصطفی ، دست از محاصره برداشت و به ازنیق رفت و مصطفی را کشت و دو برادر دیگرش را در دژ توقات کور کرد. آن گاه بخشی از متصرفات اسفندیار بگ فرمانروای سینوپ و برخی امیرنشین های ترکمن را ضمیمۀ قلمرو عثمانی کرد (۸۲۷ق) و پس از مدتی بیزانسی ها را از تسالی و مقدونیه بیرون کرد. سپس با بستن پیمانی با اروپاییان ، صربستان ، والاکیا و مجارستان را خراجگزار خود ساخت (۸۲۸ق). در ۸۳۲ق به صربستان یورش برد و آلاجه حصار (کروشواچ ) را گرفت و در ۸۳۳ق سالونیک را از چنگ ونیزی ها درآورد و بر بنادر اصلی دریای اژه تسلط یافت و ونیز را وادار به پذیرش صلح کرد (۸۳۴ق). در ۸۳۵ق یانینا و در ۸۳۷ق سیروز را تسخیر و حاکمیت خود را در مرکز و جنوب آلبانی برقرار کرد. در ۸۴۲ق سورین و سیبیو را در مجارستان و در ۸۴۳ق سمندریه در صربستان را متصرف شد و هرزگووین را خراجگزار خود کرد. در ۸۴۸ق از ژان هونیاد شکست خورد و ناگزیر به صلح شد و متصرفات عثمانی را در صربستان از دست داد. مراد در همان سال با قرامانیان نیز پیمان نامۀ صلح امضا کرد و بدین ترتیب با برقراری امنیت در شرق و غرب ، تاج و تخت را به پسرش محمد دوم (محمد فاتح ) سپرد و خود در بورسه گوشه نشین شد، اما با یورش شاه مجار و متحدانش که قرارداد صلح با مراد را به تحریک پاپ نقض کرده بودند، به درخواست صدراعظم خلیل پاشا و دیگر حامیانش سررشتۀ امور را دوباره به دست گرفت و مهاجمان را شکست داد. پس از این رخداد بار دیگر حکومت را به پسرش واگذار کرد، اما در ۸۵۰ق با پافشاری خلیل پاشا و دیگر دولتمردان به سلطنت بازگشت . سه سال بعد صلیبیان را در کوزوو شکست داد و آنها را مطیع خود کرد. مراد براثر سکتۀ قلبی درگذشت و پیکرش را در بورسه به خاک سپردند. او پادشاهی دانش دوست بود و شاعران و عالمان دینی در دربار او احترام بسیار داشتند. کتابخانه ای شخصی داشت و آثاری نیز به نام او تألیف و ترجمه شده است . گویند کتابی با نام نصایح سلطان مراد نوشته است . جامع مرادیه در بورسه ، شهرک ارگنه و مساجدی در سالونیک از بناهای دورۀ اوست .
مُراد عثمانی دوم
(مشهور به مراد غازی) ششمین سلطان عثمانی (حک: ۸۲۴ـ۸۵۸ق و ۸۵۰ـ۸۵۵ق)، فرزند محمد یکم . در سال هایی که ولیعهد بود، برخی شورش ها را در آناتولی سرکوب کرد. پس از مرگ پدر از آماسیه به بورسه (بورسا) رفت و به تخت سلطنت نشست . در آغاز مصطفی چلبی (دوزمه مصطفی /مصطفی کذاب ) را، که مدعی تاج و تخت بود و در ادرنه قدرت را در دست داشت ، در نبرد پُل اولوباد شکست داد و کشت (۸۲۵ق). چون مانوئل دوم ، امپراتور بیزانس ، از قیام مصطفی حمایت کرده بود، مراد برای تنبیه او قسطنطنیه را محاصره کرد، اما با شنیدن خبر شورش برادرش ، شاهزاده مصطفی ، دست از محاصره برداشت و به ازنیق رفت و مصطفی را کشت و دو برادر دیگرش را در دژ توقات کور کرد. آن گاه بخشی از متصرفات اسفندیار بگ فرمانروای سینوپ و برخی امیرنشین های ترکمن را ضمیمۀ قلمرو عثمانی کرد (۸۲۷ق) و پس از مدتی بیزانسی ها را از تسالی و مقدونیه بیرون کرد. سپس با بستن پیمانی با اروپاییان ، صربستان ، والاکیا و مجارستان را خراجگزار خود ساخت (۸۲۸ق). در ۸۳۲ق به صربستان یورش برد و آلاجه حصار (کروشواچ ) را گرفت و در ۸۳۳ق سالونیک را از چنگ ونیزی ها درآورد و بر بنادر اصلی دریای اژه تسلط یافت و ونیز را وادار به پذیرش صلح کرد (۸۳۴ق). در ۸۳۵ق یانینا و در ۸۳۷ق سیروز را تسخیر و حاکمیت خود را در مرکز و جنوب آلبانی برقرار کرد. در ۸۴۲ق سورین و سیبیو را در مجارستان و در ۸۴۳ق سمندریه در صربستان را متصرف شد و هرزگووین را خراجگزار خود کرد. در ۸۴۸ق از ژان هونیاد شکست خورد و ناگزیر به صلح شد و متصرفات عثمانی را در صربستان از دست داد. مراد در همان سال با قرامانیان نیز پیمان نامۀ صلح امضا کرد و بدین ترتیب با برقراری امنیت در شرق و غرب ، تاج و تخت را به پسرش محمد دوم (محمد فاتح ) سپرد و خود در بورسه گوشه نشین شد، اما با یورش شاه مجار و متحدانش که قرارداد صلح با مراد را به تحریک پاپ نقض کرده بودند، به درخواست صدراعظم خلیل پاشا و دیگر حامیانش سررشتۀ امور را دوباره به دست گرفت و مهاجمان را شکست داد. پس از این رخداد بار دیگر حکومت را به پسرش واگذار کرد، اما در ۸۵۰ق با پافشاری خلیل پاشا و دیگر دولتمردان به سلطنت بازگشت . سه سال بعد صلیبیان را در کوزوو شکست داد و آنها را مطیع خود کرد. مراد براثر سکتۀ قلبی درگذشت و پیکرش را در بورسه به خاک سپردند. او پادشاهی دانش دوست بود و شاعران و عالمان دینی در دربار او احترام بسیار داشتند. کتابخانه ای شخصی داشت و آثاری نیز به نام او تألیف و ترجمه شده است . گویند کتابی با نام نصایح سلطان مراد نوشته است . جامع مرادیه در بورسه ، شهرک ارگنه و مساجدی در سالونیک از بناهای دورۀ اوست .