[ویکی فقه] ابن باجه انسان ها را در سه پایگاه یا مرتبه جای می دهد: نخست مرتبه عامه مردم ، سپس مرتبه شناخت نظری و بعد هم مرتبه نیکبختیان.
این مرتبه طبیعی است . برای ایشان معقول پیوسته به صورت های هیولانی است ، و آن را جز از رهگذر این ها و به وسیله این ها و برای این ها نمی شناسند؛ همه هنرهای عملی در این شمارند.
مرتبه شناخت نظری
این مرتبه اوج مرتبه طبیعی است . عامه مردم نخست به موضوعات (یعنی چیزهای محسوس ) می نگرند و سپس به معقول ، آن هم به خاطر موضوع های محسوس ، اما نگرندگان طبیعت شناس ، نخست به معقول می نگرند و سپس به موضوع های محسوس و به خاطر معقول ، از لحاظ همانندی ؛ بدین سبب نخست به معقول می نگرند، اما همراه معقول به صورت های هیولانی ؛ و از این رو همه قضایایی که در دانش ها به کار می روند، متضمن موضوع ها و محمول هایشانند و از این رو قضایای کلیند. مثلاً روشن است که در این گفته : «کل انسان حیوان » یک چیز سومی یافت می شود که عرب ها آن را حذف کرده اند، همان گونه که ادات رابطه را حذف کرده اند. پس هنگامی که می گوییم : «کل انسان حیوان » این گفته دلالت دارد بر معنایی که در این قضیه گنجانده شده است که : «کل ما هو انسان فهو حیوان » یا «ای شی ء وصف بانّه انسان فذلک الشی ء یوصف بانّه حیوان ». آن کس که در این مرتبه نظری است ، معقول را می بیند، اما با واسطه ، همان گونه که خورشید در آب نمایان شود؛ زیرا مرئی در آب شبح و عکس خورشید است نه خود آن ، اما عامه مردم شبح شبح آن را می بینند، مانند اینکه خورشید عکس خود را در آب افکند و آن عکس در آینه ای منعکس گردد، و در آینه چیزی دیده شود که دارای شخص محسوسی نیست .
مرتبه نیکبختیان
سومین مرتبه یا پایگاه را ابن باجه مرتبه «نیکبختان » می نامد، که پیش از این نیز از ایشان نام برده بود. ایشان شی ء را بنفسه ، یعنی به خود و آن گونه که در خود هست ، می بینند.
تمثیل غار
...
این مرتبه طبیعی است . برای ایشان معقول پیوسته به صورت های هیولانی است ، و آن را جز از رهگذر این ها و به وسیله این ها و برای این ها نمی شناسند؛ همه هنرهای عملی در این شمارند.
مرتبه شناخت نظری
این مرتبه اوج مرتبه طبیعی است . عامه مردم نخست به موضوعات (یعنی چیزهای محسوس ) می نگرند و سپس به معقول ، آن هم به خاطر موضوع های محسوس ، اما نگرندگان طبیعت شناس ، نخست به معقول می نگرند و سپس به موضوع های محسوس و به خاطر معقول ، از لحاظ همانندی ؛ بدین سبب نخست به معقول می نگرند، اما همراه معقول به صورت های هیولانی ؛ و از این رو همه قضایایی که در دانش ها به کار می روند، متضمن موضوع ها و محمول هایشانند و از این رو قضایای کلیند. مثلاً روشن است که در این گفته : «کل انسان حیوان » یک چیز سومی یافت می شود که عرب ها آن را حذف کرده اند، همان گونه که ادات رابطه را حذف کرده اند. پس هنگامی که می گوییم : «کل انسان حیوان » این گفته دلالت دارد بر معنایی که در این قضیه گنجانده شده است که : «کل ما هو انسان فهو حیوان » یا «ای شی ء وصف بانّه انسان فذلک الشی ء یوصف بانّه حیوان ». آن کس که در این مرتبه نظری است ، معقول را می بیند، اما با واسطه ، همان گونه که خورشید در آب نمایان شود؛ زیرا مرئی در آب شبح و عکس خورشید است نه خود آن ، اما عامه مردم شبح شبح آن را می بینند، مانند اینکه خورشید عکس خود را در آب افکند و آن عکس در آینه ای منعکس گردد، و در آینه چیزی دیده شود که دارای شخص محسوسی نیست .
مرتبه نیکبختیان
سومین مرتبه یا پایگاه را ابن باجه مرتبه «نیکبختان » می نامد، که پیش از این نیز از ایشان نام برده بود. ایشان شی ء را بنفسه ، یعنی به خود و آن گونه که در خود هست ، می بینند.
تمثیل غار
...
wikifeqh: مراتب_انسان_ابن_باجه