مرابیع

لغت نامه دهخدا

مرابیع. [ م َ ] ( ع اِ ) بارانهای اول بهار. ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : مرابیع کرم و مصابیح ظلم و ینابیع حکم و مجاریح امم بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص س 282 ). || ج ِ مرباع ، به معنی مکانی که سبزه اش در آغاز بهار روید. ( از متن اللغة ). رجوع به مِرباع شود : ینابیع را یبوست ظاهر شد و مرابیعرا خشکی غالب آمد. ( سندبادنامه ص 122 ). || ج ِ مرباع. ( متن اللغة ). رجوع به مِرباع شود. || ج ِ مربع. ( منتهی الارب ). رجوع به مُربَع شود.

فرهنگ فارسی

بارانهای اول بهار

پیشنهاد کاربران

بپرس