مرا کردن. [ م ِ ک َ دَ ] ( ص مرکب ) پیکار کردن. جدال کردن : اوت کشت و اوت هم خواهد درودن بی گمان هر که کارد بدرود پس چون کنی چندین مرا.ناصرخسرو.رجوع به مرا شود. || برابری کردن : بساکاخا که محمودش بنا کردکه از رفعت همی با مه مراکرد.( چهارمقاله عروضی ).رجوع به مِرا و مِراء شود.
( مصدر ) ۱- پیکار کردن جدال کردن . ۲- کوس برابری زدن : بسا کاخا که محمودش بنا کرد که از رفعت همی با مه مرا کرد . ( چهار مقاله ) مراکز.