مر مکی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
مُرّ یا مرِّ مَکّی ( به انگلیسی: Myrrh ) نوعی صمغ یا سقز طبیعی است که از تعدادی گونه کوچک درخت خاردار از تیره بلسان استخراج می شود. [ ۱] از مر مکی در طول تاریخ به عنوان عطر، بخور و دارو استفاده می شده است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مر مکی
پیشنهاد کاربران
مرمکی را همراه با چند نوع دارو گیاهی بخور میدهند برای درمان عفونت های زنانه ونفخ شکم
57ـ 56 کهن ترین اشاره به مُرّ مکّی در Nan čou ki نوشته سو پیائو ( Sü Piao ) آمده ( که پیش ازسده پنجم میلادی نوشته شده، اما تنها گزیده هایی از آن در آثار بعد از آن در دست است ) . البته چنانچه بتوان به Hai yao pen ts‛ao که این بخش در آن آمده اطمینان کرد. 3 در این کتاب از قول سو پیائو گفته شده که ’’مرّ مکّی محصول سرزمین پو ـ سه و ژد درخت کاج آن سرزمین است. در شکل ظاهری به šen hian ( ’’بخور مقدس‘‘ ) می ماند و رنگش سرخ سیاه فام است؛ با مزه ای تلخ و گرما زا. " لی شی ـ چن در حاشیه می نویسد که نمی داند محصولِی بنام šen hian چیست. در Pei ši، مُرّ مکّی به سرزمین تسائو ( Ts‛ao ) ( جغتا ) واقع در شمال تسون ـ لین ( Ts‛un - lin ) ( که همان کی ـ پین Ki - pin در دوره هان است ) نسبت داده شده، اما در متن مربوط به این موضوع در Sui šu نام این فرآورده نیامده است. مرّ مکّی را از محصولات کی ـ پین نیز دانسته اند. 4 در Čen lei pen ts‛ao ذیل نام mu yao محصول کوان ـ چو ( Kwan - čou ) ( کوان ـ تون/ Kwan - tun ) تصویری خامدستانه از این درخت ارائه و گفته شده که این گیاه در پو ـ سه می روید و شبیه است به حسن لبه ( nan - si hian، ص کتاب پیش رو ) که در تکه هائی سیاهرنگ به اندازه های متفاوت به فروش می رسد.
... [مشاهده متن کامل]
لی شی ـ چن5 در بحث از این موضوع تنها منابع دوره سونگ را می آورد . او از قول کو تسون ـ شی ( K‛ouv Tsun - ši ) نویسنده Pen ts‛ao yen i ( 1116 م ) می گوید مُرّ مکّی از پو ـ سه خیزد و در تکه های سیاهرنگ به اندازه های متفاوت که به حسن لبه می ماند به چین آرند. در متن این کتاب به ویراستاری لو سین ـ یوان ( Lu Sin - yüan ) ، 1 این تکه نیست و تنها خواص دارویی آن آمده است. 2 سوسون ( Su Sun ) می گوید: ’’ امروزه درخت مُرّ مکّی در سرزمینهای دریای جنوبی ( نان ـ هایی Nan - hai ) و کوان ـ چو ( Kwan - čou ) می روید. ریشه و تنه اش به Canarium ( kan - lan ) ماند، با برگهائی سبز وگُشن. چند سالی باید بگذرد تا ژد آرد؛ ژد به درون خاک سرازیر می شود و در آنجا چون تکه های کوچک و بزرگ حسن لبه سخت می شود. همه روزهای سال می توان این ماده را گرد آوری کرد. "
در Yu yan tsa tsu، 3 درآشفتگی شگفتی رخ داده و مورد ( Myrtus communis ) ذیل نام آرامی آن، asa ( در عربی آس ) ، وصف شده، در حالی که این بخش با این عبارت آغاز می شود:’’زیستگاه درخت مُرّ مکّی در پو ـ سه است. "4 امابرپایه استدلال هیرت شاید بتوان گفت در این مورد mu آوانگاشت مورد*، mūrd فارسی میانه و امروزی باشد که نه تنها در بندهشن که همه جا به معنای مورد است ) . 5 مرّ مکّی و مورد هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و نه تنها از دو تیره متفاوت، که از دو راسته اند؛ افزون بر اینکه از درخت مورد چون مُرّ مکّی ژد نیاید. پس همچنان جای چون و چرا در اینکه چینی ها در دوره تانگ مرّ مکّی را می شناخته اند هست؛ در این صورت، مطلبی را که از Nan čou ki آوردیم ( مثل بسیاری از مطالب دیگر این کتاب ) می بایست دچار ناهمزمانی تاریخی دانست. چائو ژو ـ کوا ( Čao Žu - kwa ) درست می گوید که مرّ مکّی از دریا بار بربرا در خاور افریقا و در منطقه کرانه ای حضرموت عربستان خیزد؛ وصفی هم که از روش ژد گیری به دست داده کمابیش درست است. 6
لی شی ـ چن7 بر این باور است که آوانگاشت یا نمایانگر واژه ای سنسکریت است که بی گمان نادرست است: مرّ مکّی از محصولات هند نبوده تنها از کرانه های سومالی در افریقا و عربستان به آرند. نویسه چینی اولی همبرابر با *mut یا *mur کهن، و نویسه دوم با *mwat، mwar، یا mar همبرابر است. اولی بی چون و چرا زاده تلاش برای بازسازی نام سامی ـ ایرانی است ــ mōr عبری، murā آرامی، murr عربی، مُرّ، mor فارسی ( ، ، ، یونانی، myrrha لاتین ) 1
هنوز نمی توان به اطمینان گفت که چینی ها صورت عربی را آوانگاری کرده اند یا صورت فارسی را: چنانچه آغاز کارگیری این آوانگاشت براستی به دیر هنگامی دوره سونگ باشد، احتمال اینکه الگوی اصلی واژه عربی بوده باشد افزایش خواهد یافت؛ اما اگر بتوان پیشینه آن را در دوره تانگ یا حتی پیش از آن یافت، حدس استوار تر این خواهد بود که آوانگاشت بر پایه صورت فارسی ساخته شده است.
تئوفراستوس2 می گوید آریا زمین را’’خار‘‘ی است که رویش ژد ی یابند که در ظاهر و بو مرّ مکّی را ماند و تابش آفتاب بر زمینش اندازد. استرابو3 تأیید می کند در گدروسیا مواد خوشبو به خصوص سنبل هندی و مرّ مکّی چنان فراوان می رست که سربازان اسکندر بهنگام اردوکشی آنها را در پوشاندن خیمه و بستر خود کار می گرفتنند و از این راه هوا عطر آگین و شادی بخش می شد. به هر روی، گیاهشناسان امروزی نتوانستند این گیاهان را در گدروسیا یا هیچ یک از سرزمین های دیگر ایران پیدا کنند، 4 و بسا که مرّ مکّی ایرانیان باستان گونه ای دیگر از Balsamodendron ( شاید B. pubescens یا B. mukul ) بوده باشد. به گفته گایگر5 Balsamodundron muku را در زبان بلوچی bōd، bōδ، یا bōz می نامند، و این واژه تنها به معنای ’’بو، عطر‘‘ است. این واژه از زاده های واژه اوستایی baoiδi است که در زبان پهلوی به صورت bōd، bōī، در سغدی fraBōδan، Bōsa، در فارسی جدید bōī، bō ( در زبان آسی bud، ’’بخور‘‘ ) هست . 6
این نکته را هم نباید از یاد برد که در گزارشهای چینیان باستان از ایران ساسانی نامی از مرّ مکّی نیست. با توجه کافی به شواهد گیاهشناختی، چون و چرا در اینکه مراد از پو ـ سه در گزاره های Nan čou ki، Yu yan tsa tsu، K‘ai pao pen ts‛ao، و Čen lei pen ts‛ao ــ که گویند درخــــت مُرّ مَکّی در پو ـ سه می روید ـ پو ـ سه ی ایران باشد بیشتر می شود. درست است که این درخت در مالایا نیز نمی روید، اما از آنجا که بی گمان این محصول از راه مالزی وارد چین می شد، ممکن است این فکر در چینی ها قوت گرفته باشد که خاستگاه آن پو ـ سه مالایا بوده است. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو - ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد . . .
... [مشاهده متن کامل]
لی شی ـ چن5 در بحث از این موضوع تنها منابع دوره سونگ را می آورد . او از قول کو تسون ـ شی ( K‛ouv Tsun - ši ) نویسنده Pen ts‛ao yen i ( 1116 م ) می گوید مُرّ مکّی از پو ـ سه خیزد و در تکه های سیاهرنگ به اندازه های متفاوت که به حسن لبه می ماند به چین آرند. در متن این کتاب به ویراستاری لو سین ـ یوان ( Lu Sin - yüan ) ، 1 این تکه نیست و تنها خواص دارویی آن آمده است. 2 سوسون ( Su Sun ) می گوید: ’’ امروزه درخت مُرّ مکّی در سرزمینهای دریای جنوبی ( نان ـ هایی Nan - hai ) و کوان ـ چو ( Kwan - čou ) می روید. ریشه و تنه اش به Canarium ( kan - lan ) ماند، با برگهائی سبز وگُشن. چند سالی باید بگذرد تا ژد آرد؛ ژد به درون خاک سرازیر می شود و در آنجا چون تکه های کوچک و بزرگ حسن لبه سخت می شود. همه روزهای سال می توان این ماده را گرد آوری کرد. "
در Yu yan tsa tsu، 3 درآشفتگی شگفتی رخ داده و مورد ( Myrtus communis ) ذیل نام آرامی آن، asa ( در عربی آس ) ، وصف شده، در حالی که این بخش با این عبارت آغاز می شود:’’زیستگاه درخت مُرّ مکّی در پو ـ سه است. "4 امابرپایه استدلال هیرت شاید بتوان گفت در این مورد mu آوانگاشت مورد*، mūrd فارسی میانه و امروزی باشد که نه تنها در بندهشن که همه جا به معنای مورد است ) . 5 مرّ مکّی و مورد هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و نه تنها از دو تیره متفاوت، که از دو راسته اند؛ افزون بر اینکه از درخت مورد چون مُرّ مکّی ژد نیاید. پس همچنان جای چون و چرا در اینکه چینی ها در دوره تانگ مرّ مکّی را می شناخته اند هست؛ در این صورت، مطلبی را که از Nan čou ki آوردیم ( مثل بسیاری از مطالب دیگر این کتاب ) می بایست دچار ناهمزمانی تاریخی دانست. چائو ژو ـ کوا ( Čao Žu - kwa ) درست می گوید که مرّ مکّی از دریا بار بربرا در خاور افریقا و در منطقه کرانه ای حضرموت عربستان خیزد؛ وصفی هم که از روش ژد گیری به دست داده کمابیش درست است. 6
لی شی ـ چن7 بر این باور است که آوانگاشت یا نمایانگر واژه ای سنسکریت است که بی گمان نادرست است: مرّ مکّی از محصولات هند نبوده تنها از کرانه های سومالی در افریقا و عربستان به آرند. نویسه چینی اولی همبرابر با *mut یا *mur کهن، و نویسه دوم با *mwat، mwar، یا mar همبرابر است. اولی بی چون و چرا زاده تلاش برای بازسازی نام سامی ـ ایرانی است ــ mōr عبری، murā آرامی، murr عربی، مُرّ، mor فارسی ( ، ، ، یونانی، myrrha لاتین ) 1
هنوز نمی توان به اطمینان گفت که چینی ها صورت عربی را آوانگاری کرده اند یا صورت فارسی را: چنانچه آغاز کارگیری این آوانگاشت براستی به دیر هنگامی دوره سونگ باشد، احتمال اینکه الگوی اصلی واژه عربی بوده باشد افزایش خواهد یافت؛ اما اگر بتوان پیشینه آن را در دوره تانگ یا حتی پیش از آن یافت، حدس استوار تر این خواهد بود که آوانگاشت بر پایه صورت فارسی ساخته شده است.
تئوفراستوس2 می گوید آریا زمین را’’خار‘‘ی است که رویش ژد ی یابند که در ظاهر و بو مرّ مکّی را ماند و تابش آفتاب بر زمینش اندازد. استرابو3 تأیید می کند در گدروسیا مواد خوشبو به خصوص سنبل هندی و مرّ مکّی چنان فراوان می رست که سربازان اسکندر بهنگام اردوکشی آنها را در پوشاندن خیمه و بستر خود کار می گرفتنند و از این راه هوا عطر آگین و شادی بخش می شد. به هر روی، گیاهشناسان امروزی نتوانستند این گیاهان را در گدروسیا یا هیچ یک از سرزمین های دیگر ایران پیدا کنند، 4 و بسا که مرّ مکّی ایرانیان باستان گونه ای دیگر از Balsamodendron ( شاید B. pubescens یا B. mukul ) بوده باشد. به گفته گایگر5 Balsamodundron muku را در زبان بلوچی bōd، bōδ، یا bōz می نامند، و این واژه تنها به معنای ’’بو، عطر‘‘ است. این واژه از زاده های واژه اوستایی baoiδi است که در زبان پهلوی به صورت bōd، bōī، در سغدی fraBōδan، Bōsa، در فارسی جدید bōī، bō ( در زبان آسی bud، ’’بخور‘‘ ) هست . 6
این نکته را هم نباید از یاد برد که در گزارشهای چینیان باستان از ایران ساسانی نامی از مرّ مکّی نیست. با توجه کافی به شواهد گیاهشناختی، چون و چرا در اینکه مراد از پو ـ سه در گزاره های Nan čou ki، Yu yan tsa tsu، K‘ai pao pen ts‛ao، و Čen lei pen ts‛ao ــ که گویند درخــــت مُرّ مَکّی در پو ـ سه می روید ـ پو ـ سه ی ایران باشد بیشتر می شود. درست است که این درخت در مالایا نیز نمی روید، اما از آنجا که بی گمان این محصول از راه مالزی وارد چین می شد، ممکن است این فکر در چینی ها قوت گرفته باشد که خاستگاه آن پو ـ سه مالایا بوده است. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو - ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد . . .