مذی
لغت نامه دهخدا
مذی. [ م َ ذی ی ] ( ع اِ ) آبی که از مرد وقت ملاعبت برآید. مَذْی ْ. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). رجوع به مَذْی ْ شود. || مسیل آب از حوض. ( از متن اللغة ). رجوع به مَذْی ْ شود.
مذی. [ م َ ] ( ع اِ ) آب نشاط. رجوع به مَذی و مَذْی ْ شود.
مذی. [ م َ ذا ] ( ع اِ ) آبی که از دهانه حوض و کاریز بدر رود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مَذْی ْ و مَذی شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] آبی که از دهانة حوض یا کاریز جاری شود.
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
نوشته های بنده بنابر علمی است که درون خود بصورت واضح میبینم ومیشنوم. علی ایمنی
آب همزاد یا همان جن که برای ضد عفونی کردن مجاری تناسلی روان میشودوبعد از آن آب مدی که همان شهوت نفس انسان است جاری میشودتا محل تناسلی را سرد وضد عفونی مجدد کند برای ورود نطفه به محل تخمک. دو موجودزنده
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
مستقل ناطقه در شکم انسان با انسان زندگی میکنندکه هرکدام جسم وشهوت وعقل واختیارات مستقلی دارند یکی جن است ویکی دیگر نفس است. جن از آتش است ( پهلوانان اساطیری یونان مثل هرکول. ابلیسی که در ادیان آمده ) ونفس از آب است ویاخته های سلولی اطراف روده کوچک ( همان اله های یونان مجسمه آزادی نیویرک و. . . در وجود افراد شاخص همان زمانها ) . مذی همان منی وشهوت جن است که زودتر از نفس وانسان شهوتش جاری میشود.
پیش آب
آب نشاط
مایع پیش منی