مذلل
لغت نامه دهخدا
مذلل. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) کسی که صاحب یاران خوار گردد. ( آنندراج ). نعت فاعلی است از اذلال به معنی خوار کردن و خوار داشتن. رجوع به اذلال شود.
مذلل. [ م ُ ذَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) خوارکننده. حقیرکننده. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). نعت فاعلی است از تذلیل. رجوع به تذلیل شود. || آنکه خوشه های خرمابن را بر شاخ وی گذارد. ( منتهی الارب ): ذلل الکرم والنخل ؛سوی قطوفه و دلاها لیسهل قطافها عند ایناعها. ( متن اللغة ). نعت فاعلی است از تذلیل. رجوع به تذلیل شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مُذَلِّل: رام کننده