مذری
لغت نامه دهخدا
مذری. [ م ُ ] ( ع ص ) ترساننده و درخشم آورنده. ( ناظم الاطباء ).
مذری. [م ُ ذَرْ ری ] ( ع ص ) پراکنده کننده و افشاننده. ( ناظم الاطباء ). || بادزننده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از تذریة به معنی بر باد دادن خرمن کوبیده برای جدا کردن دانه از کاه. رجوع به تذریة شود. || ستایش کننده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از تذریة به معنی مدح و ستودن. رجوع به تذریة شود.
مذری ٔ. [ م ُ رِءْ ] ( ع ص ) ناقه شیر در پستان فرودآورده. ( منتهی الارب ): اذرأت الناقة؛ انزلت اللبن من الضرع ، فهی مذری ٔ. ( متن اللغة ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید