مذح

لغت نامه دهخدا

مذح. [ م َ ذَ ] ( ع اِ ) انگبین گل انار دشتی. ( منتهی الارب ). عسل جلنارالمظ الرمان البری. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مذخ شود. || ( اِمص ) اصطکاک و بهم سودگی دو ران در رفتن وکفتگی ما بین دو ران و دو سرین از سائیده شدن بهم. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). احتراق بین رفغین و ألیتین. حکة و ساییدگی در ران ها. ( از متن اللغة ). || شقاق خایه از سودن به چیزی. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بهم سودن دو ران در رفتن. ( منتهی الارب ). اصطکاک و بهم ساییده شدن رانها و گفته اند احتراق و سوختن ما بین رفغین یا مابین الیتین. ( از اقرب الموارد ). کفته گردیدن مابین دو ران و دو سرین. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و بیشتر در مورد افراد فربه اتفاق می افتد. ( از متن اللغة ). || شکافته گردیدن خایه به سودن به چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || بدبوی و گنده گردیدن. ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

الیتین : الف مفتحوح ، لام ساکن ، یاء و تاء مفتوح به معنای باسن ، کفل و سُرین دهخدا در شرح لغت " مَذَح " درباره الیتین نوشته است.

بپرس