مذاکره کردن


مترادف مذاکره کردن: گفت وگو کردن، بحث کردن

معنی انگلیسی:
bargain, controvert, negotiate, parley, treat

مترادف ها

converse (فعل)
سخن گفتن، صحبت کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، سخنرانی کردن، سر و کار داشتن با

negotiate (فعل)
گفتگو کردن، مذاکره کردن، تبادل نظر کردن، به پول نقد تبدیل کردن

parley (فعل)
گفتگو کردن، مذاکره کردن

فارسی به عربی

تفاوض

پیشنهاد کاربران

بپرس