مذابه
لغت نامه دهخدا
مذابة. [ ] ( ع اِ ) بوته. بوتقه. بودقه.بوطقه. بوطق. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به بوته شود.
مذأبة.[ م َ ءَ ب َ ] ( ع ص ) ارض مذأبة؛ زمین گرگ ناک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). زمینی بسیارگرگ. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی
زمین گرگ ناک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید