مدیر عامل
/modir~Amel/
برابر پارسی: سالار، گرداننده، هماهنگ کننده | گرداننده، سرپرست
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کاروندگردان
🇮🇷 همتای پارسی: کاروَندگردان 🇮🇷
Chief executive officer یا CEO
سرگرداننده، سرپرستِ کارگذار، سرپرستِ انجامی
تحت سلطه ی خود داشتن کسی یا مجموعه ای
در پارسی " ورزیتار "در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
راینیتار کارگزار
راستارکارگزار
راینیتار کارگزار
راستارکارگزار
فرمانده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)