مدوری. [ م ُ دَوْوَ ] ( حامص ) گردی. تدویر. ( فرهنگ فارسی معین ). مدوربودن : رکن ها درمالیده است تا به مدوری مایل است. ( سفرنامه ناصرخسرو از فرهنگ فارسی معین ).