مدلل
/modallal/
مترادف مدلل: ثابت شده، محرز، محقق، مصرح
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مدلل. [ م ُ دَل ْ ل َ ] ( ع ص ) به دلیل ثابت کرده شده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). به دلیل ثابت شده. بادلیل. دلیل دار. مثبت. ثابت. مبرهن. برهانی. موجه. ( یادداشت مؤلف ).
- مدلل داشتن ؛ مدلل کردن. به اثبات رساندن. مبرهن کردن. ثابت کردن.
- مدلل شدن و گشتن ؛ به ثبوت رسیدن.
- مدلل کردن ؛ به ثبوت رساندن. ثابت کردن.درست کردن. به دلیل ثابت کردن. دلیل دادن بر. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) دلیل آورنده ثابت کننده جمع : مدللین .
به دلیل ثابت کننده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
معقول، منطقی، فکری، گویا، عقلانی، عقلایی، عقلی، مدلل
پیشنهاد کاربران
مُدَلَّل: در عربی به معنی "ثابت شده" ( :مُثبت ، مُبَرهَن، قد أُثبِتَ . . . ، ثابِت . . . ، مُستَدَل، مِصداق، مُصَدَّق . . . ) مورد استفاده نمیشود. . .
بلکه برای افراد "لوس" اطلاق میشه.
. . .
دالٌ علی
... [مشاهده متن کامل]
دالٌ إلی
یدلّ
دلالة
دَلّ
دالة
أدلَّة
دلیل
دلیلة
. . .
با "دِل" فارسی و "Dell - Drill - dil - del . . . " ارتباطی ندارد.
بلکه برای افراد "لوس" اطلاق میشه.
. . .
دالٌ علی
... [مشاهده متن کامل]
دالٌ إلی
یدلّ
دلالة
دَلّ
دالة
أدلَّة
دلیل
دلیلة
. . .
با "دِل" فارسی و "Dell - Drill - dil - del . . . " ارتباطی ندارد.
چیمدار= مدلَّل
با شوندِ نشانه
ثابت شده