مدلس
لغت نامه دهخدا
مدلس. [م ُ دَل ْ ل َ ] ( ع ص ) مصنوع. عملی. قلب. ( یادداشت مؤلف ). نعت مفعولی است از تدلیس. رجوع به تدلیس شود.
مدلس. [ م ُ دَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) آنکه تدلیس کند. که عیب مال را از خریدار نهان کند. ( یادداشت مؤلف ). پنهان کننده عیب متاع بر خریدار. ( آنندراج ). || مردم فریب. فریبنده. ( یادداشت مؤلف ). خدعه کننده. || کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد. ( فرهنگ فارسی معین ). || آنکه در روایت تدلیس کند. رجوع به تدلیس شود. || خائن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنکه عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند . ۲ - خدعه کننده. ۳- کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد جمع : مدلسین .
مصنوع قلب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که عیب خود یا عیب کالای خود را پنهان کند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید