مدعی العموم

/modda~iyol~umum/

مترادف مدعی العموم: دادستان

لغت نامه دهخدا

مدعی العموم. [ م ُدْ دَ عِل ْ ع ُ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب )دادستان. ( لغات فرهنگستان ). رجوع به دادستان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) دادستان .
دادستان

فرهنگ عمید

دادستان.

جدول کلمات

دادستان

مترادف ها

attorney general (اسم)
دادستان، مدعی العموم

prosecuting attorney (اسم)
دادستان، مدعی العموم

پیشنهاد کاربران

به صورت کنایه هم به افرادی اطلاق می گردد که به دفاع از حق دیگران برخاسته اند. ( به صورت رسمی یا غیررسمی )
تلفظ صحیحش رو خود استاد دهخدا آورده. [مُ ددَ عِل عُ م و م]
Modda el omum.
لطفا اصلاح کنید.
دادگاه یا دادستان
دادستان

بپرس