مدعو

/mad~ov/

مترادف مدعو: خوانده، دعوتی، ضیف، مهمان

متضاد مدعو: مهماندار، مدعی، میزبان، داعی

معنی انگلیسی:
invited, invited person, invitee, guest

لغت نامه دهخدا

مدعو. [ م َ ع ُوو ] ( ع ص ) خواهانی نموده شده. خوانده شده.( آنندراج ). دعوت شده. طلبیده. مهمان و کسی که آن را برای اطعام خوانده باشند. || نامیده شده. نام برده شده. ( ناظم الاطباء ). موسوم. ( یادداشت مؤلف ).
- مدعو به ؛ موسوم به. ملقب به.

فرهنگ فارسی

دعوت شده، خوانده شده
( اسم ) خوانده شده دعوت شده جمع : مدعوین . توضیح مدعو اسم مفعول از دعا ید عود عوه است و بجای حمل. متداول امروز نزد فلانی موعود هستم باید گفت : مدعو هستم ) یعنی بانجا خوانده شدهام ودعوت دارم .

فرهنگ معین

(مَ عُ وّ ) [ ع . ] (اِمف . ) دعوت شده ، خوانده شده .

فرهنگ عمید

دعوت شده، خوانده شده.

پیشنهاد کاربران

مُدَعَّو : ادعا پذیر ، قابل ادعا
عقیم ( قدسی )
دعوت شده

بپرس