مدعا
/modda~A/
مترادف مدعا: ادعا، توقع، خواسته، مدعی گری، آرزو، درخواست، میل
برابر پارسی: داویده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- پرمدعا ؛ طماع. ( ناظم الاطباء ).
- || پرحرف. یاوه گو. ( ناظم الاطباء ).
- مدعا به ؛ خواسته. ( لغات فرهنگستان ). که مورد دعوی قرار گرفته است.
- مدعا علیه ؛ ادعاکرده شده بر او و گناهکار. ( ناظم الاطباء ).