مدسع

لغت نامه دهخدا

مدسع. [ م َ س َ ] ( ع اِ ) تنگنای و ملتقای مری که مجرای طعام است در استخوان سینه. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). ( از اقرب الموارد ). مجرای طعام در حلق. ( اقرب الموارد از التهذیب ) ( از متن اللغة ).

مدسع. [ م ِ س َ ] ( ع ص ) هادی. راهنما. ( منتهی الارب ). هادی. ( متن اللغة ). دلیل هادی. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران