مدسج

لغت نامه دهخدا

مدسج. [ م ُ س ِ ] ( ع اِ ) جانورکی است که بر آب می دود و مانند تننده می تند و به فارسی آن را خس گویند. مُدَسِّج. ( از منتهی الارب ). جانور بافنده ای چون عنکبوت. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).

مدسج. [م ُدْ دَ س ِ ] ( ع ص ) منتسج. ( متن اللغة ): اندسج و انسدج ؛ انکب علی وجهه فهو منتسج و مدسج. ( متن اللغة ).

مدسج. [ م ُ دَس ْ س ِ ] ( ع اِ ) مُدسِج. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مدسج شود. || تننده. منتسج. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران