مدروس شدن. [ م َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مدروس گشتن. مدروس گردیدن. متروک و بی رونق شدن. از رواج افتادن وفراموش گشتن : و آن حکم و مواعظ... خود مدروس شود. ( کلیله و دمنه ). رجوع به مدروس گشتن شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - کهنه شدن . ۲ - بی رونق شدن فرسوده شدن . ۳ - ناپدید شدن . ۴ - دیوانه شدن .