مدرنیسم

/modernism/

لغت نامه دهخدا

مدرنیسم. [ م ُ دِ ] ( فرانسوی ، اِ ) طرفداری از شیوه ها و چیزهای تازه و بدیع و مد روز و جدید، و دلبستگی به راه و رسم های تازه باب شده. رجوع به مدرن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صرفداری از آنچه که نو وبدیع باشد راه و رسم جدید . توضیح بسیاری از استعمال این کلم. بیگانه احتراز دارند .

فرهنگ معین

(مُ دِ ) [ فر. ] (اِ. ) = مدرنیته : طرفداری از آن چه نو و بدیع باشد، راه و رسم جدید.

فرهنگ عمید

۱. تفکر مبتنی بر پرهیز از ارزش های سنتی و گرایش به عقاید و نگرش های نو.
۲. گرایشی در هنر که بر رها کردن سبک ها و شیوه های سنتی و تکیه بر برداشت های فردی تٲکید می کند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تجددگرایی یا نوگرایی، نوعی مکتب و جریان فکری به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط خود است. پیدایش مدرنیسم در غرب را می توان واکنشی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست.
در تعریف «تجدد» (مدرنیته) (Modernity) می توان گفت: تجددگرایی عبارت است از یک جریان و روند فرهنگی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی و... که با محوریت انسان و تکیه بر آزادی همه جانبه او و نیز اعتماد به عقل بشری و اصالت دادن به فرد، در صدد تحلیل همه اشیاء اعم از طبیعت، ماوراء طبیعت، ارزش ها و... برآمده است و درصدد تغییر و نو کردن دایمی و همه جانبه حیات انسانی می باشد و بدین جهت، هرچه را که در مقابل او واقع می شود _چه دین و چه آداب و سایر سنت ها_ نفی می نماید.
واژه مدرنیسم
برای پی بردن به مدلول واژه «مدرنیسم» (تجددگرایی) لازم است مفهوم روشنی از واژه های «مدرن» و «مدرنیته» و مفاد پسوند «ایسم» در ذهن داشته باشیم. واژه «جدید» یا «مدرن» (Modern) در کاربرد معمولی به امر (شخص یا فعل یا شی ء) «امروزی (در برابر امر کهنه و متعلق به گذشته اطلاق می شود. در این کاربرد معمولی می توان آن را مترادف واژه «معاصر» (Ontemporary) دانست. اما در محافل علمی به امری اطلاق می شود که علاوه بر این که از لحاظ تاریخی جدید و امروزی است، در قالب فرهنگی اجتماعی خاصی می گنجد. این قالب فرهنگی اجتماعی همان فرهنگ تجدد یا مدرنیته است. (ism) در واژه «مدرنیسم»، مبنی بر این که واژه مشتمل بر آن مشیر به یک مکتب است و مقتضی است که عده ای به آن گرویده، معتقد به آن شوند، از سوی دیگر، می توان گفت: «مدرنیسم» حیث مکتبی و اعتقادی «مدرنیته» _یعنی فرهنگ و تمدن جدید_ است که در بخش هایی از جهان حاکم می باشد. «مدرنیسم» مکتبی است که براساس آن، انسان به چیز نو و فرهنگ تجدد، گرایش دارد و مؤلفه ها و ویژگی هایش را می پذیرد و به دنبال تحصیل آن ها می رود. از این رو، اگر بخواهیم ویژگی ها و عناصر مکتب «مدرنیسم» را بشماریم، باید به ویژگی ها و عناصر «مدرنیته»، که همان فرهنگ و تمدن حاکم بر جوامع اروپایی و امریکا می باشد، توجه کنیم. بدین سان، «مدرنیته» و «مدرنیسم» از حیث جوهری، تفاوتی با همدیگر ندارند، جز این که «مدرنیسم» به حیث گرایشی و مکتبی فرهنگ «مدرنیته» اشاره دارد.
جهان بینی مدرنیسم
رکن جهان بینی مدرنیسم این است که انسان، سعادت و کامیابی را در آبادسازی جهان بیرون از خود و تغییر آن بر وفق خواسته هایش پی می جوید و از این رو، درصدد بازشناختن طبیعت و سلطه یافتن بر آن است. اهتمام بیش از اندازه انسان مدرن به علوم تجربی و رشد خیره کننده این علوم و فناوری برآمده از آن نیز برای رسیدن به همین هدف است.
مهم ترین اصول و مبانی مدرنیته
...

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:مدرنیته

مدرنیسم (هنر و ادبیات). مُدرنیسم (هنر و ادبیات)(modernism)
اثری از پابلو پیکاسو، نقاش اسپانیایی قرن بیستم
در هنر، اصطلاحی کلی در توصیف کوشش آگاهانه ای که در قرن ۲۰ برای گسستن از سنّت های هنری قرن ۱۹ انجام شد، و طی دوران بین جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) و جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۵) شدّت گرفت. گرایش به فرم، و کاوش در تکنیک، در مقابل محتوا و روایت، اساس مدرنیسم است. در هنرهای بصری۱، بازنمایی۲ جای خود را به انتزاع۳ داد (← هنر_انتزاعی۴). در ادبیات، نویسندگان با روش های جانشین قصه گویی متوالی مرسوم، با نقل قصه از دیدگاه های مختلف طبع آزمایی کردند (مثل شیوۀ موسوم به جریان سیّال ذهن۵ که در آن نویسنده خود را در ذهن یک شخصیت داستان فرض می کند). در موسیقی، مفهوم سنّتیِ گام۶ مورد تعرض آتونالیته۷ واقع شد؛ و در معماری، اصالت تزیین، دربرابر کارکردگرایی۸ اعتبار خود را از دست داد.مدرنیسم ادبی. عوامل مؤثر را در مدرنیسم ادبی در حوزۀ ادبیات داستانی اروپا می توان یافت (مثلاً در آثار مارسل پروست۹، نویسندۀ فرانسوی). در زبان انگلیسی، مدرنیسم در انگلستان و امریکا تمرکز یافت. تی اس الیوت۱۰، شاعر و منتقد و نمایش نامه نویس انگلیسی ـ امریکایی، جیمز جویس۱۱، نویسندۀ ایرلندی، و دی اچ لارنس۱۲ و ویرجینیا وولف۱۳ نویسندگان انگلیسی از مدرنیست های پرنفوذ انگلستان بودند. الیوت خود از اِزرا پاوند۱۴ تأثیر پذیرفت، که شاعر و منتقد پرنفوذ مدرنیست در امریکا بود. منتقدان مدرنیسم، نوعی خشکی در آن دیده اند که کیفیتی غیرانسانی بدان می بخشد. پُست مدرنیسم۱۵ به منزلۀ واکنشی دربرابر مدرنیسم سربرآورده، اما ناچار به رقابت با انواع جریان های جدید و منشعب از مدرنیسم شده است، همچون شیوۀ های تِک۱۶ در معماری. الیوت نگران بی هدفیِ جامعه و ادبیات مدرن بود، و در اشعار حسرت آلودی همچون عاشقانۀ جِی آلفرد پروفراک۱۷ (۱۹۱۷) وزمین مرده۱۸ (۱۹۲۲) بدان پرداخت. او در اشعارش از زبان گویندگان مختلف سخن می گوید و تأثیرات فرهنگ ها و دوره های ادبی دیگر را به خدمت می گیرد. این گونه ساخت نقیضه۱۹، تمهید مهمی برای مدرنیست ها شد؛ ازجمله الیوت، و جیمز جویس که در کتاب هایش از درونمایۀ بی پرده و روش های تازۀ روایت، کمک می گیرد و دشواری زبانی و روایی فزایندۀ ادبیات مدرنیستی را نشان می دهد. مجموعۀ داستان های کوتاه جویس با نام دوبلینی ها۲۰ (۱۹۱۴)، که در دوبلین اتفاق می افتد، کمترین ابهام را دارد. چهرۀ هنرمند در جوانی۲۱ (۱۹۱۶) تحول شخصی و زبانی یک نویسندۀ جوان را دنبال می کند. اولیس۲۲ (۱۹۲۲) شاهکاری در ساخت نقیضه و بدل است. و شب زنده داری خانواده فینگن۲۳ (۱۹۳۹) دشوارترین کتاب جویس، به ویژه از حیث بازی های زبانی، است. دی اچ لارنس که پسران و عشاق۲۴ (۱۹۱۳)، رنگین کمان۲۵ (۱۹۱۵)، و زنان عاشق۲۶ (۱۹۲۱) را نوشت، در ترسیم صریح تمایلات جنسی مبتکر بود و بیشتر به طبقۀ کارگر و قشر پایین طبقۀ متوسط، توجه می کرد. پرآوازه ترین رمان او با نام فاسق خانم چترلی۲۷ (۱۹۲۸)، به اتهام وقاحت توقیف شد، و در انگلستان تا ۱۹۶۰ به صورت کامل انتشار نیافت. داستان های کوتاه و اشعار او نیز ارزشمندند. گروه بلومزبری۲۸، جمعی هنرمند و نویسنده که در محلۀ بلومزبری لندن متمرکز بودند، هنرمندانی پیشتاز و مدرن به شمار می رفتند. ویرجینیا ولف، نویسندۀ انگلیسی، مشهورترین عضو گروه بود. آثار او را اغلب از سنخ «جریان سیال ذهن» شناخته اند، ولف از این شیوۀ مدرن برای بیان تجربه های درونی سود می جست. همچنین او نیز همچون بسیاری از دیگر مدرنیست ها به مقولۀ ناتوانی زبان در بیان تجربه ها توجه می کرد؛ چنان که برای مثال در آنِ واحد می توان احساسات و افکار بسیاری را درک کرد، اما فقط یکی از آن را در هر لحظه می توان بر زبان آورد. مضامین اصلی کتاب هایش ازجمله خانم دالووِی۲۹ (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی۳۰ (۱۹۲۷)، و موج ها۳۱ (۱۹۳۱) از این دست اند.
visual arts
representationalism abstraction abstract art stream of consciousness key atonality Functionalism Marcel Proust T S Eliot James Joyce D H Lawrence Virginia Woolf Ezra Pound postmodernism high-tech The Love Song of J Alfred Prufrock The Waste Land parody Dubliners A Portrait of the Artist as a Young Man Ulysses Finnegan’s Wake Sons and Lovers The Rainbow Women in Love Lady Chatterley’s Lover Bloomsbury Group Mrs Dalloway To the Lighthouse Waves

پیشنهاد کاربران

مدرنیسم ( modernism ) ، که از آن به نام های نوگرایی یا تجدد خواهی نیز یاد می شود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیده های فرهنگی نو و پیشرفته تر و کنار گذاردن برخی از سنت های قدیمی است.
جایگزین پارسی. از کتاب دکتر کزازی. مدرنیسم برابر است با. نو گرایی

بپرس