مدرمک. [ م ُ دَ م ِ ] ( ع ص ) دونده و گامها را نزدیک نهنده. ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). رجوع به درمکة شود. || نیکو هموارگرداننده بنا. ( آنندراج ): درمک البناء؛ ملسه. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). ویران کننده. خراب کننده. رجوع به درمکة و تملیس شود. || شتری که حوض را بشکند. ( از آنندراج ) ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به درمکة شود.