مدراء. [ م َ ] ( ع ص ) تأنیث اَمْدَر. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رجوع به امدر شود. || زن کلان شکم. ( منتهی الارب ). تأنیث امدر است به معنی شکم گنده و برآمده اشکم. رجوع به امدر ونیز رجوع به مَدَر شود. || ( اِ ) کفتار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ضبع. ( اقرب الموارد ). کفتارشکم گنده. ( متن اللغة ). || بنومدراء؛ باشندگان شهر. ( منتهی الارب ). مردمان شهری. ( ناظم الاطباء ).