مدجدج

لغت نامه دهخدا

مدجدج. [ م ُ دَ دِ ] ( ع ص ) لیل مدجدج ؛ شب تاریک. ( آنندراج ). مظلم. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). رجوع به تدجدج شود. || کسی که دجاجة را به لفظ دجدج خواند. ( از آنندراج ): دجدج الرجل بالدجاجة؛ صاح بها. ( اقرب الموارد ). || مدجوج. مُدَجَّج. ( متن اللغة ). رجوع به مدجج شود.

پیشنهاد کاربران