مدجج. [ م ُ دَج ْ ج ِ ] ( ع ص ) مرد مسلح. ( منتهی الارب ). آنکه تمام کمال اسلحه اش را پوشیده باشد که گوئی در اسلحه پوشیده و پنهان شده است. ( از متن اللغة ). || ( اِ ) خارپشت. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). خارپشت را گویند در تشبیه سیخهای او به سلاح. ( از اقرب الموارد ). مدجج. [ م ُ دَج ْ ج ِ ] ( ع ص ) آسمان ابرناک. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به تدجیج شود.