مدبق
لغت نامه دهخدا
مدبق. [ م ُ دَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) شکارکننده مرغان را به سریشم. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به دبق و تدبیق شود.
مدبق. [ م ُ دَب ْ ب َ ] ( ع ص ) به دبق کرده. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دبق شود. || عیش مدبق ؛ ناقص. غیر کامل و تام. ( از متن اللغة ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید