مدبرات

لغت نامه دهخدا

مدبرات. [ م ُ دَب ْ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) تدبیرکنندگان. چاره گران. ج ِ مدبرة. رجوع به مدبر و مدبرة شود. || فرشتگان و قوا. ( از ناظم الاطباء ). فرشتگانی که از آسمان فرودآیند. ( فرهنگ خطی ). || در فلسفه اشراق ، نفوس فلکیه و انسیه. ( فرهنگ علوم عقلی ). رجوع به حکمت اشراق ص 147 و 153 شود.
- مدبرات انواع ؛ ارباب انواع. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 200 شود.
- مدبرات سفلیه ؛ نفوس ناطقه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق شود.
- مدبرات علویه ؛ نفوس ناطقه فلکیه و عقول مجرده عرضیه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 152 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مدبره ( مدبر ) : ۱- تدبیر کنندگان . ۲- نفوس فلکیه وانسیه . یا مدبرات انواع . ارباب انواع . یا مدبرات سفلیه . نفوس ناطقه . یا مدبرات علویه . ۱ - نفوس ناطق. فلکیه . ۲ - عقول مجرد. عرضیه .

پیشنهاد کاربران

بپرس