مدب
لغت نامه دهخدا
مدب. [ م ُ دِب ب ] ( ع ص ) نرم راننده کودک را. ( آنندراج ). آنکه کودک را با ملایمت و مشفقانه می برد. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به اِدباب شود. || آنکه به عدالت حکمرانی کند. ( ناظم الاطباء ): ادب البلاد؛ ملأها عدلاً. ( متن اللغة ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید