مداوم
/modAvem/
مترادف مداوم: بلاوقفه، پیاپی، پی درپی، مسلسل، پیوسته، علی الدوام، لاینقطع، مستمر، ناگسیخته
برابر پارسی: همیشگی، پیاپی، همواره، یکسره
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- دوام دهنده مداومت کننده . ۲- ثابت قدم .
چوبکی که بدان جوشش دیگ فرو نشانند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
مداوم (فیلم ۱۹۴۸). مداوم ( به هندی: Ziddi ) یا یک دنده ( به انگلیسی: Land of the young ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۴۸ و به کارگردانی شاهید لطیف است. در این فیلم بازیگرانی همچون دو آناند، کامینی کاشال و پران ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مداوم (فیلم ۱۹۴۸)
مترادف ها
پایدار، پایا، محکم، ثابت، پا بر جا، استوار، باثبات، مداوم
پایا، مزمن، مصر، ماندگار، مداوم، لجوج، سمج، مقاوم، ایستادگی کننده
متوالی، پیوسته، ماندگار، مداوم
متوالی، پیوسته، مسلسل، مداوم، مستمر، قطع نشده، بی وقفه، غیر منقلع
محکم، پر پشت، ثابت، پی در پی، استوار، مداوم، متین، یک نواخت
مدام، مداوم، پشت کاردار، بی امان، مصر در کار
مسلسل، مداوم
مداوم
مداوم، جاری، دونده، پویا، مناسب برای مسابقه دو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مداوم: همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست:
مهکری mehkari ( سغدی: مثکری meşkari )
پیاپی، پیوسته، پی در پی، پشت سر هم.
مهکری mehkari ( سغدی: مثکری meşkari )
پیاپی، پیوسته، پی در پی، پشت سر هم.
پایدار / دنباله دار
دنباله دار ( در برخی جاها )
در برخی جاها، مانند این یکی:
کارگرانی که باید پس از سه سال کار دنباله دار ( بجای مداوم ) در شرکت، برابرِ آیین نامه، رسمی شوند، بیش از ده سال است که چشم براه آنند.
در برخی جاها، مانند این یکی:
کارگرانی که باید پس از سه سال کار دنباله دار ( بجای مداوم ) در شرکت، برابرِ آیین نامه، رسمی شوند، بیش از ده سال است که چشم براه آنند.
همیشگی