مداهنه
/modAhene/
مترادف مداهنه: تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، زبان به مزدی، چرب زبانی کردن، تملق گفتن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) اظهار کردن چیزی بر خلاف باطن . ۲- چرب زبانی کردن . ۳- ( اسم ) دو رویی . ۴- چرب زبانی تملق : ناچار بابطلمیوس از در مداهنه و مهادنه بیرون شده ...
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دورویی کردن.
۳. چرب زبانی، چاپلوسی.
جدول کلمات
مترادف ها
چاپلوسی، روغن، مداهنه، چربی، گریس، روغن اتومبیل
چاپلوسی، ریشخند کردن، گول، ریشخند، مداهنه
مداهنه
چاپلوسی، مداهنه، تملق، کاسه لیسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ریشه مداهنه از ( دهن ) با کسر
د. و. ه است به معنای
( روغن ) در عربی است
که همان کنایه از چرب زبانی است
د. و. ه است به معنای
( روغن ) در عربی است
که همان کنایه از چرب زبانی است
خوشامدگویی
مُداهنه در اسلام به معنای سازش و مداراکردن هست اما مطلوب نیست چونکه مدارا و سازش با نفاق و اعمال زشت رو مداهنه میگن.
همون خایه مالی خودمونه پس
فریب دادن