مداقه
/modAqqe/
مترادف مداقه: امعان، باریک بینی، بررسی، دقت نظر، تدقیق، توجه، دقت، کنجکاوی، موشکافی، ملاحظه
لغت نامه دهخدا
مداقه. [ م ُ داق ْ ق َ / ق ِ ]( از ع اِمص ) باریک بینی. استقصاء. ( یادداشت مؤلف ). دقت کردگی. حساب از روی دقت و درستی. ( ناظم الاطباء ).
- مداقه کردن ؛ دقت کردن و باریک شدن در موضوعی. به دقت وارسی کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- دقت کردن در امری ( در حساب وجز آن ) . ۲ - ( اسم ) دقت باریک بینی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. در حساب دقت کردن.
مترادف ها
تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقه
پیشنهاد کاربران
آیا واژه فارسی است یا عربی ?
بررسی دقیق و مکرر طرز کار تعارضات و دفاع ها در حوزه های مختلف زندگی
#روانشناسی
منبع: فصل ۱۲ ص ۳۶۴ روانشناسی بالینی فیرس، فیروزبخت
#روانشناسی
منبع: فصل ۱۲ ص ۳۶۴ روانشناسی بالینی فیرس، فیروزبخت
مداقه: دقت ورزی
مداقه کردن: دقت ورزیدن، دقت ورزی کردن
مداقه کردن: دقت ورزیدن، دقت ورزی کردن
موشکافی و ریزبینی،
یکی از روش های حسابرسی است که با دقت در حساب ها و کشف مغایرت ها همراه است
اجازه بدین من بررسی و مداقه ی نهایی رو به عمل بیارم، بعد نتیجه غایی رو خدمتتون اعلام میکنم. . .