مدافعه
/modAfe~e/
مترادف مدافعه: پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ، حمایت، جانب داری
متضاد مدافعه: تهاجم، هجمه
برابر پارسی: نبرد، جنگ، پیکار، آورد
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱- همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن : از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند . ۲ - حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع : مدافعات .
فرهنگ معین
مترادف ها
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار
مدافعه، توجیه، دلیل اوری
مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ایستادگی در برابر آنچه باحقوق شما متجاوز ویا غاصب اند.
یکدیگر را راندن
با یکدیگر ستیز کردن
با یکدیگر ستیز کردن