مدارک

/madArek/

مترادف مدارک: اسناد، سندها، مدرک ها، گواهی نامه ها، دیپلم ها

برابر پارسی: بنچاک ها، کارمایه ها، گواهینامه ها، کارنامه ها، استوارنامه ها

معنی انگلیسی:
credential, paper

لغت نامه دهخدا

مدارک. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مدرک. رجوع به مَدَرک شود. || اسناد و اوراق رسمی یا معتبر. اسناد و اوراقی که در ادارات یا محاکم مورد لزوم و قبول باشد: مدارک ثبت نام ، مدارک تحصیلی ، مدارک ازدواج. || حواس پنجگانه. ( فرهنگ فارسی معین ). || مآخذ. ( یادداشت مؤلف ). منابع.
- مدارک الشرع ؛ مواضع طلب ادراک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جمع مدرک
( اسم ) جمع مدرک : ۱- حواس پنجگانه . ۲ - سندها : مدارک تحصیلی .

فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مدرک .

فرهنگ عمید

= مَدرک

جدول کلمات

اسناد

پیشنهاد کاربران

اسناد، سندها، مدرک ها، گواهی نامه ها، دیپلم ها
تجارت بین الملل

بپرس