مدار خطی انتقالی ( به انگلیسی: translinear circuit ) ( اختصاری TL ) مداری است که عملکرد خود را با استفاده از اصل خطی انتقالی انجام می دهد. اینها مدارهای مد - جریانی هستند که می توانند با استفاده از ترانزیستورهایی که از یک مشخصهٔ ولتاژ - جریان نمایی تبعیت می کنند ساخته شوند؛ این شامل ترانزیستورهای بی جی تی و سیماس در وارونگی ضعیف است. خطسانی انتقالی، در معنای وسیع، وابستگی خطی هدایت انتقالی به جریان است که در اجزای دارای رابطه نمایی ولتاژ جریان رخ می دهد.
کلمه خطی انتقالی توسط بری گیلبرت در سال ۱۹۷۵[ ۱] برای توصیف مدارهایی که از رابطه نمایی ولتاژ جریان بی جی تی استفاده می کردند، اختراع شد. [ ۲] [ ۳] با استفاده از این رابطه نمایی، این گونه از مدارها می توانند روابط ضرب، تقویت و قانون - توان را پیاده سازی کنند. وقتی بری گیلبرت این گونه از مدارها را توصیف کرد، او همچنین اصل خطی انتقالی ( TLP ) را توصیف کرد که تجزیه و تحلیل این مدارها را به گونه ای امکان پذیر می کرد که دید ساده شده بی جی تی ها به عنوان تقویت کننده های جریان خطی اجازه نمی دهد. تی ال پی بعداً گسترش یافت تا عناصر دیگری را که از رابطه نمایی ولتاژ - جریان تبعیت می کنند ( مانند ترانزیستورهای سی ماس در وارونگی ضعیف ) را دربرگیرد. [ ۴] [ ۵]
اصل خطی انتقالی این است که در یک حلقه بسته حاوی تعداد زوج عناصر خطی انتقالی ( TEs ) با تعداد مساوی از آنها در جهت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت، حاصل ضرب جریان ها از طریق تی ئی ها در جهت عقربه های ساعت برابر حاصل ضرب جریانات از طریق تی ئی های خلاف جهت عقربه های ساعت است. یا
∏ n ϵ C W I n = ∏ n ϵ C C W I n
تی ال پی به رابطه جریان - ولتاژ نمایی یک عنصر مداری وابسته است؛ بنابراین، یک تی ئی ایدئال این رابطه را دنبال می کند
I = λ I s e η V / U T
که I s یک جریان مقیاس پیش - نمایی است ، λ یک ضریب بدون - بُعد برای I s است، η یک ضرب بدون - بُعد برای ولتاژ بیس - امیتر است و U T ولتاژ حرارتی k T / q است
در یک مدار، تی ئی ها به صورت جهت عقربه های ساعت ( CW ) یا خلاف جهت عقربه های ساعت ( CCW ) توصیف می شوند. اگر پیکان روی امیتر در جهت عقربه های ساعت باشد، تی ئی جهت عقربه های ساعت در نظر گرفته می شود، اگر در خلاف جهت عقربه های ساعت باشد تی ئی، خلاف جهت عقربه های ساعت در نظر گرفته می شود. یک مثال را در نظر بگیرید:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکلمه خطی انتقالی توسط بری گیلبرت در سال ۱۹۷۵[ ۱] برای توصیف مدارهایی که از رابطه نمایی ولتاژ جریان بی جی تی استفاده می کردند، اختراع شد. [ ۲] [ ۳] با استفاده از این رابطه نمایی، این گونه از مدارها می توانند روابط ضرب، تقویت و قانون - توان را پیاده سازی کنند. وقتی بری گیلبرت این گونه از مدارها را توصیف کرد، او همچنین اصل خطی انتقالی ( TLP ) را توصیف کرد که تجزیه و تحلیل این مدارها را به گونه ای امکان پذیر می کرد که دید ساده شده بی جی تی ها به عنوان تقویت کننده های جریان خطی اجازه نمی دهد. تی ال پی بعداً گسترش یافت تا عناصر دیگری را که از رابطه نمایی ولتاژ - جریان تبعیت می کنند ( مانند ترانزیستورهای سی ماس در وارونگی ضعیف ) را دربرگیرد. [ ۴] [ ۵]
اصل خطی انتقالی این است که در یک حلقه بسته حاوی تعداد زوج عناصر خطی انتقالی ( TEs ) با تعداد مساوی از آنها در جهت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت، حاصل ضرب جریان ها از طریق تی ئی ها در جهت عقربه های ساعت برابر حاصل ضرب جریانات از طریق تی ئی های خلاف جهت عقربه های ساعت است. یا
∏ n ϵ C W I n = ∏ n ϵ C C W I n
تی ال پی به رابطه جریان - ولتاژ نمایی یک عنصر مداری وابسته است؛ بنابراین، یک تی ئی ایدئال این رابطه را دنبال می کند
I = λ I s e η V / U T
که I s یک جریان مقیاس پیش - نمایی است ، λ یک ضریب بدون - بُعد برای I s است، η یک ضرب بدون - بُعد برای ولتاژ بیس - امیتر است و U T ولتاژ حرارتی k T / q است
در یک مدار، تی ئی ها به صورت جهت عقربه های ساعت ( CW ) یا خلاف جهت عقربه های ساعت ( CCW ) توصیف می شوند. اگر پیکان روی امیتر در جهت عقربه های ساعت باشد، تی ئی جهت عقربه های ساعت در نظر گرفته می شود، اگر در خلاف جهت عقربه های ساعت باشد تی ئی، خلاف جهت عقربه های ساعت در نظر گرفته می شود. یک مثال را در نظر بگیرید:
wiki: مدار خطی انتقالی