لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تیز کننده، مداد تراش، تیز گر
مداد تراش، ادم دغل و کلاهبردار
پیشنهاد کاربران
مداد تراش. pencil مداد ، sharpener تراش و تلفظ اش به فارسی پنسِل شارپِنِرا
مداد و تراش به انگلیسی میشهpencilsharpener
پنسل شارپیز
Pencil sharpener=مداد تراش
وسیله ای برای تراشیدن نوک مداد و از انواع نوشت افزار محسوب میشود.
قلم سَرْکُنْ /sarkon/
در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم
در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم
پنسرل شارپیز
( در گویش شهر سیریز ) اسکورو گویند
تراش معنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)