مداحی کردن. [ م َدْ دا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مدیحه سرودن. فضایل ممدوح را به شعر درآوردن. || اشعار در فضایل و مصایب اهل بیت خواندن.
eulogize (فعل)تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردنadulate (فعل)مدح گفتن، چاپلوس کردن، چاپلوسانه ستودن، مداحی کردن، چاپلوسی کردن