مخیض. [ م َ ] ( ع ص ) دوغ و شیر مسکه برگرفته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دوغ روغن گرفته شده و دوغ و شیر مسکه برگرفته. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). دوغ روغن گرفته. ( غیاث ). و رجوع به مخموض و تحفه حکیم مؤمن و تذکره داود ضریر انطاکی و ترجمه صیدنه و الفاظ الادویه و لبن حامض و دوغ شود. مخیض. [ م ُ ] ( ع ص ) کسی که اسب را در آب می راند و در آب می آورد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اخاضه شود.