مخیتاریست یا جماعت مخیتاریست ( ارمنی: Մխիթարեան ) که بر اساس اندیشه بنیان گذار آن یعنی مخیتار سباستاتسی که در آن واحد هم مذهبی بود و هم حکیمانه، تجدید حیات فکری و فرهنگی هم میهنانش بود. تند کردن آتش آیین و کیش و تحصیل زبان قدیم ارمنی، چاپ و نشر آثار مهم این زبان به صورتی صحیح و به قیمت ارزان، غنی کردن زبان ارمنی با ترجمه هایی از بهترین آثار ادبی مغرب زمین، راه انداختن تعلیماتی بر پایه بهترین اسلوبهای اروپایی و متناسب با نیازمندیها و با نبوغ و استعداد ملت، و بالاخره فراخواندن ملت از طریق موعظه.
... [مشاهده متن کامل]
مخیتاریست ها با آثار علمی بسیار ارزنده خود در این امر دخیل بودند که ملت ارمنی و تاریخ و ادبیات و زبان او را به اروپا بشناسانند. از طرفی تماس بین ملت ارمنی و تمدن غرب را بر قرار کرده اند.
گرچه کلیسای ارمنی برای ملت ارمنی حصاری بوده است که ارمنیان در پناه آن توانسته اند در طول سده های متمادی به انتظار بیداری احساسات ملی خود بمانند باید اذعان کرد که این بیداری شاید بدون کار قابل ستایش مخیتاریستها امکان پذیر نمی شد.
ادوارد دولوریه در کتاب خود به نام ( جامعه معاصر ارمنی، مجله دو دنیا ) این گونه می نویسد:
«در آغاز سده هجدهم ملت ارمنی، پس از آن همه مصائب و بدبختیها که وی را ازپای درآورده بود، و در حالی که در زیر فشار آزار و ستم بیگانه اصالت خود را از دست داده بود، به سرعت به سمت انحطاط کامل فکری و فرهنگی پیش می رفت و زبان و آداب و سننش هر روز از بین می رفت و جای خود را به اصطلاحات و آداب و رسوم ملتهایی می داد که خود در میان آنان می زیست. برای بلند کردن او از چنین سقوط دردناک یک اراده قوی و یک حس میهن پرستی آتشین لازم بود، و این معجزه از مخیتار به ظهور پیوست»
مخیتار در ۷ فوریه ۱۶۷۶ در شهر سیواس ( سباستیا ) در ارمنستان غربی به دنیا آمد. در سال ۱۷۰۱ میلادی به قصد تلاش در راه وحدت کلیسای ارمنی با کلیسای رم به قسطنطنیه رفت ولی او مورد اذیت و آزار ترکان قرار گرفت و در سال ۱۷۱۷ میلادی به جزیره سن لازار صومعه ارمنی و طریقت مخیتاریستها را بنا نهاد.
مخیتاریست ها علاوه بر موسسه ای که در شهر ونیز دایر کرده بودند و تا امروز نیز هنوز پابرجا است، یک شعبه نیز در شهر تریسته بنا کردند. مخیتاریست ها مجبور شدند آن شهر را ترک کنند و به شهر وین پناهنده شوند در آن شهر فرانتس دوم، امپراتور مقدس روم صومعه کهنه ای از آن کاپوسنها را به آنها واگذاشت.





... [مشاهده متن کامل]
مخیتاریست ها با آثار علمی بسیار ارزنده خود در این امر دخیل بودند که ملت ارمنی و تاریخ و ادبیات و زبان او را به اروپا بشناسانند. از طرفی تماس بین ملت ارمنی و تمدن غرب را بر قرار کرده اند.
گرچه کلیسای ارمنی برای ملت ارمنی حصاری بوده است که ارمنیان در پناه آن توانسته اند در طول سده های متمادی به انتظار بیداری احساسات ملی خود بمانند باید اذعان کرد که این بیداری شاید بدون کار قابل ستایش مخیتاریستها امکان پذیر نمی شد.
ادوارد دولوریه در کتاب خود به نام ( جامعه معاصر ارمنی، مجله دو دنیا ) این گونه می نویسد:
«در آغاز سده هجدهم ملت ارمنی، پس از آن همه مصائب و بدبختیها که وی را ازپای درآورده بود، و در حالی که در زیر فشار آزار و ستم بیگانه اصالت خود را از دست داده بود، به سرعت به سمت انحطاط کامل فکری و فرهنگی پیش می رفت و زبان و آداب و سننش هر روز از بین می رفت و جای خود را به اصطلاحات و آداب و رسوم ملتهایی می داد که خود در میان آنان می زیست. برای بلند کردن او از چنین سقوط دردناک یک اراده قوی و یک حس میهن پرستی آتشین لازم بود، و این معجزه از مخیتار به ظهور پیوست»
مخیتار در ۷ فوریه ۱۶۷۶ در شهر سیواس ( سباستیا ) در ارمنستان غربی به دنیا آمد. در سال ۱۷۰۱ میلادی به قصد تلاش در راه وحدت کلیسای ارمنی با کلیسای رم به قسطنطنیه رفت ولی او مورد اذیت و آزار ترکان قرار گرفت و در سال ۱۷۱۷ میلادی به جزیره سن لازار صومعه ارمنی و طریقت مخیتاریستها را بنا نهاد.
مخیتاریست ها علاوه بر موسسه ای که در شهر ونیز دایر کرده بودند و تا امروز نیز هنوز پابرجا است، یک شعبه نیز در شهر تریسته بنا کردند. مخیتاریست ها مجبور شدند آن شهر را ترک کنند و به شهر وین پناهنده شوند در آن شهر فرانتس دوم، امپراتور مقدس روم صومعه کهنه ای از آن کاپوسنها را به آنها واگذاشت.




