مخملی
/maxmali/
مترادف مخملی: از جنس مخمل، مخملین، نرم، لطیف، آرام، ملایم، گوش نواز
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
مترادف ها
کرکی، مودار، مخملی
کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی
مجلل، خواب دار، مخملی
مخملی
مخملی
نرم، مخملی، ابریشمی، ابریشم نما
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پارچه ای نرم برای بافتن. شال. کلاه. و. . .