مخملی

/maxmali/

مترادف مخملی: از جنس مخمل، مخملین، نرم، لطیف، آرام، ملایم، گوش نواز

معنی انگلیسی:
velvety, soft, velvet

لغت نامه دهخدا

مخملی. [ م َ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مخمل و مانند مخمل. ( ناظم الاطباء ). غالباً برای صافی و لطافت موصوف بیان می شود: لپ مخملی. و رجوع به مخمل شود.

فرهنگ فارسی

مانند مخمل

فرهنگستان زبان و ادب

{?velutinous, velvety, soft} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش با کرک هایی شبیه به مخمل

گویش مازنی

/moKhmeli/ بی قراریدلشوره داشتن - رنگ قرمز سیر ۳وسوسه

مترادف ها

villous (صفت)
کرکی، مودار، مخملی

villiform (صفت)
کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی

plushy (صفت)
مجلل، خواب دار، مخملی

pily (صفت)
مخملی

velvet (صفت)
مخملی

sericeous (صفت)
نرم، مخملی، ابریشمی، ابریشم نما

فارسی به عربی

قطیفة

پیشنهاد کاربران

بپرس