مخلفات
/moxallafAt/
برابر پارسی: مانداک ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. اشیا و لوازم خانه.
۳. خوردنی هایی که به عنوان چاشنی به غذای اصلی اضافه شده یا همراه آن خورده می شود.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
مخلفات خوراکی است که به همراه وعده غذای اصلی خورده می شود. [ ۱] مخلّفات در عربی به معنای زباله است.
مخلفات شامل سالادها، ترشی جات، خوراک هایی بر مبنای نان و سیب زمینی دارای تنوع زیادی در کشورها و فرهنگ های متفاوت است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمخلفات شامل سالادها، ترشی جات، خوراک هایی بر مبنای نان و سیب زمینی دارای تنوع زیادی در کشورها و فرهنگ های متفاوت است.
wiki: مخلفات
مترادف ها
ظرف، اسباب، مخلفات، ظروف، وسایل
متاع، احشام، خدمه و غلامان، مخلفات
ارایش، لباس، مرهم، مخلفات، چاشنی، سس، مرهم گذاری وزخم بندی
مخلفات، گوناگون، خرده ریز، متفرقه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مُخَلَّفات: ١. داراییِ / داراییهایِ بەجامانده، نیامانده ٢. باروبُنەیِ خانه ٣. ( خوراک ) افزودەها، خوردنیهایِ افزوده
مخلفات غذا یا مخلفات سبز، کلمه فارسی است که سالاد فنگلیش جای آن را غصب کرده است.
دورچین،
واژه دورچین دارای معنای جمع است به چم خوراکیهایی که در کنار خوراک اصلی گزارده می شود و به جای مخلفات، نیاز به گفتن [دورچینها] نیست.
واژه دورچین دارای معنای جمع است به چم خوراکیهایی که در کنار خوراک اصلی گزارده می شود و به جای مخلفات، نیاز به گفتن [دورچینها] نیست.
در سفره ی ایرانی از مخلفات می توان سبزی خوردن، ماست، پیاز تازه و . . . را نام برد.