contract (فعل)منقبض کردن، منقبض شدن، قرارداد بستن، مقاطعه کاری کردن، کنترات کردن، مخفف کردنsyncopate (فعل)غش کردن، مخفف کردن، هم برش کردن، از میان کوتاه کردن، غشی شدن، حالت غش یا سنکوپ پیدا کردن
Graduated from the english language InstituteOfficial coach of the skate federationسپاس گزاریMy names SuzyThis is a photo of My Family in our apartment We are in the living roomمخفف عینی کوتاه شونAbbreviation+ عکس و لینک