مخضره

لغت نامه دهخدا

( مخضرة ) مخضرة. [ م َ ض َ رَ ] ( ع اِ ) جای سبزناک. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تخضیر شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُخْضَرَّةً: سبز شده
ریشه کلمه:
خضر (۸ بار)

سبز بودن آیا ندیدی که خدا از آسمان آب می‏باراند و زمین سبز می‏شود. خضر (بر وزن کتف) به معنی الخضر و سبز است و مراد از آن در آیه کشت است یعنی: از آن آب زرع رویاندیم و از زرع دانه‏های روی هم سوار شده بیرون آوردیم. خضر (بر وزن قفل) جمع اخضر است مثل و مثل و مثل . * خدائیکه از درخت سبز برای شما آتشی پدید آورد که از آن می‏افروزید. نا گفته نماند: در هر درخت سبز آتش نهفته است بطوریکه اگر دو چوب‏تر به هم سائیده شوند می‏سوزند و آتش می‏گیرند. آتش سوزی جنگلها که در «عصر» خواهد آمد بواسطه به هم سائیده شدن درختان جنگلی در اثر گردبادهاست. ولی چون الف و لام «الشجر» در آیه شریفه برای عهد ذهنی است لذا از آن درخت معلومی در نظر است. نقل کرده‏اند: درخت مرخ (بر وزن فلس) و درخت عفار (بر وزن مدار)دو درخت اند که با سائیدن به یکدیگر آتش می‏گیرند و مشتعل می‏گردند. و از کلمه «فَاِذا اَنْتُم مِنْهُ تُوقِدونَ» روشن می‏شود که عربها با سائیدن آن دو به یکدیگر می‏افروخته‏اند. لذا باید گفت مراد از«الشجر» همان دو درخت است. در آیه شریفه از این مطلب، تقویت معاد در نظر است یعنی: خدائی که از درخت سبز وتر آتش سوزان خارج می‏کند، می‏تواند از استخوان پوسیده آدم زنده بیرون آورد. در قاموس می‏گوید: مرخ درختی است که زود مشتعل می‏شود و عفار درختی است که باآن آتش می‏افروزند.

پیشنهاد کاربران

بپرس