مخصره
لغت نامه دهخدا
مخصرة. [ م ِ ص َ رَ ] ( ع اِ ) آنچه در دست گرفته بر آن تکیه کنند از عصا و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || آنچه پادشاه در دست گرفته بدان اشاره کند در وقت سخن گفتن به کسی و آنچه خطیب در دست گیرد وقت خواندن خطبه. ج ، مخاصر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ذومخصرة شود.
پیشنهاد کاربران
مخصّره با تشدید صاد، یعنی نازک شده و کوتاه و کوچک شده. ( هم خانواده ی اختصار و مختصر است. ) برای همین به کفش یا نعلین وقتی وسط آن نازک تر از اول و آخر آن باشد، مخصره گفته میشود. یعنی کفشی که زیر آن صاف و یکدست نباشد بلکه وسطش جای خالی داشته باشد و نازک تر از عقب و جلوی کفش باشد.
... [مشاهده متن کامل]
کفشی که صاف باشد و وسطش خالی نباشد در روایات مورد مذمت واقع شده است.
... [مشاهده متن کامل]
کفشی که صاف باشد و وسطش خالی نباشد در روایات مورد مذمت واقع شده است.